عزیز دلمییییی
قدیمی ها چه حرف هایی می زدند ! می گفتند برای کسی بمیر ... که برایت تب کند ! من برایت میمیرم اما ... خدا نکند تو تب کنی ! عزیز دلم دختر زیبایم... ...
نویسنده :
مامان سمین
2:17
فقط مادر
دخترم امروز برای تو مینویسم سالها بعد اگر بدنیا آمدی و بزرگ شدی قد کشیدی و خانوم شدی دلم میخواهد تو را از همه ی دور کنم دلم میخواهد نگذارم از خانه بیرون بروی دلم میخواهد رنگ آفتاب را فقط در حیاط خانه ببینی دخترم میدانم از من متنفر میشوی میدانم مرا بدترین دنیا میدانی میدانم ... خوب میدانم اما دخترکم اگر بدانی چه بر سر جوانی ام آمد چگونه دلش شکست و آرزوهایش تباه شد ازمن گله نمیکنی دخترم وقتی سنت هنوز دگیر احساس است و منطق نمیشناسد عاشق میشوی دخترم عاشقی درد دارد بمیرد مادر و درد آنروزهایت را نبیند ...
نویسنده :
مامان سمین
23:01
درد دل در هفته 36 زندگیت عسل خانوم
سلام دختر ناز و مهربون مامانی حالت خوبه؟ عزیز دلم وقتی توی دلم تکون میخوری حس میکنم با تمام وجود دلم میخواهد برایت مادری بی نظیر باشم آخر تو نمیدانی که چقدر منتظر دیدن روی ماهت هستم خیلی خیلی خیلی دلم برات تنگ شده با این که تو دل خودمی و کنارم ... البته گاهی احساس میکنم که وقتی از وجودم در آیی و ازمن دور شی دلم بیشتر برایت تنگ میشود .... خلاصه مانده ام که دعا کنم بمونی یا بیای بیرون کنارم باشی عزیز دلم ... این روزها حال من و پدرت خوب است باور کن برای آمدنت کلی زحمت کشیدیم بابا جونی که هیچ وقت حوصله خونه تکونی نداشتو و همیشه با خبر کردن یک کارگر و فرار کردنش به اداره خودشو راحت میکرد الان چند روزه حسابی کمکم کرد و با هم خون...
نویسنده :
مامان سمین
3:10